صفحه اصلی > اقتصادی و اجتماعی : در جستجوی هلن (قسمت دوم)

در جستجوی هلن (قسمت دوم)

در جستجوی هلن (قسمت دوم)

تالیف “عباس بحرینی بروجنی”

نگاهی به زندگی دکتر ابوالقاسم بختیار

درست پس ازتاسیس اولین دارالفنون در ایران در سال ۱۲۶۸ در تهران , دومین دارالفنون در مناطق لر نشین و در خاک بختیاری , به همت  شهاب السلطنه  بختیاری(غلامحسین خان حاجی ایلخانی)  فرزند  امام قلی خان حاج ایلخانی بختیاری تاسیس شد.

دارالفنون بختیاری در شهر بروجن در سال ۱۲۷۴ در قالب مدرسه ای وسیع با مرکزیت کار های دستی(فنی -حرفه ایی) تاسیس شد که قبل از آن حتی در اصفهان و سایر شهرهای فارس نشین چنین مدرسه ای نبود و از استادان بنامی چون شیخ محمد طاهر نطنزی (مدیر) , شیخ علی نطنزی ( ناظم ) و سید میرحسین مجد الادباء و میرزا عبدالرحیم شیرازی ، میرزا سیف الله خان “معروف به تیمسار” و یک معلم زبان فرانسه که بلژیکی بود ، نیز استفاده می شد و در این دارالفنون کلیه دروس هم به فارسی و هم فرانسه و برخی فنون و مهارت ها تدریس می شد . مخارج این مدرسه را خود شخص شهاب السلطنه بختیاری به مدت ۲۹ سال پرداخت نمود . پس از ۲۹ سال دارالفنون با سرکوب خوانین بختیاری به دست رضاشاه منحل شد و اما با نام دبستان ملی  به کار خود ادامه داد و بعد ها نام جمال الدین بر آن نهادند …

این دارالفنون دانش آموختگان فراوانی به جامعه تحویل داد و تاثیر فراوان در ارتقاء فرهنگی شهر بروجن و منطقه داشت آنچنانکه هم اکنون شهر بروجن از جهت کثرت افراد تحصیلکرده و بخصوص پزشکان در سطح کشور بنام است.

بروجن شهرسالم خاورمیانه درسال 1376 شد. رئیس کنوانسیون بین اللمللی محیط زیست دنیایک بروجنی است .دکترقهرمان سلیمانپوربروجنی که البته قبل ازانقلاب هم قهرمان پرتاب دیسک ایران بوده است. اولین پزشک متخصص ایرانی یک بروجنی بنام دکترابولقاسم بختیاربروجنی است. تاریخچه این شهربه 700 سال قبل برمیگردد و نژاد مردم بروجن آریائی اصیل ازشاخه پارتها بوده که از معدود مناطق دست نخورده ایران است. شعرا و پزشکان شهیرو اندیشمندان زیادی رادرخود پرورش داده که ازحوصله این صفحه خارج می باشد. خانم گودرزی رئیس نیروی دریائی دانمارک بروجنی است. فرخی قهرمان شاعری که ریش دو دندانه فتحعلیشاه قاجاررا به سخره گرفت بروجنی است . و ……

فتحعلی شاه قاجار در بروجن

یکی از مهمترین مقاطع تاریخی منطقه، که نام بروجن بر سر زبان ها افتاد، دوره پادشاهی فتحعلی شاه قاجار(1250-1211 ه ق) می باشد.

دشت های پراز چراگاه های معروف گندمان که فتحعلی شاه عادت داشت چندماه از فصل تابستان را آنجا بگذراند……در یکی از این سفرها، همراه با حرمسرای عریض و طویل، گذارش به شهر بروجن می افتد وکارگزارانش همچون همیشه، به غارت مردم می پردازند، غافل از آنکه شاعری آزاد اندیش به نام محمد علی فرخی بروجنی در این دیار زندگی می کند.

فتحعلی شاه دومین شاه قاجار بود که از سال 1176 تا 1213 خورشیدی به مدت 36 سال و9 ماه در ایران فرمانروایی کرد ودر اصفهان درگذشت. وی 169 همسر صیغه ای وعقدی داشته و 260 فرزند که 144 نفرآنها پسر بوده اند. برخی منابع از حرمسرای هزار نفری وی نام برده اند وسرآغاز پاره پاره شدن ایران ازآغاز حکومت وی بود.

دکتر ابراهیم باستانی پاریزی می گوید:

….ازاین میان یک بحر طویل از یک شاعر روستایی به نام فرخی بروجنی، در حالیکه همه فتحعلی شاه را اسکندر ثانی وفاتح بزرگ لقب می دادند مورد تمسخر قرارداد. برخی میگویند وی در تهران حبس وشکنجه وجان به جان آفرین تسلیم کرد وبرخی گفته اند او به کوهستان های بختیاری پناه آورد ، از این رو هیچ مقبره ای در بروجن به نام وی به چشم نمی خورد.

قسمتی از بحر طویل فرخی بروجنی در مذمت شاه قاجار:

گو خدادوست حریفی ونکو روی ظریفی که بود عاقل وفرزانه ومستانه ورندانه رود خدمت آن ریش دو دندانه{اشاره به ریش فتحعلی شاه}، زمین بوسه دهد، عرض کند: پادشها، قبله گها، محترما، محتشما، نه چنین است بزرگی وجهانداری، از آئین سلاطین گذشته، که اگر بی خبری، سخت می ندانم چه ….. ای این رسم ستم را به توآموخت، رعیت را همه سوخت، به مروان حَکم لعن که این شیوه …وسفیانی ومروانی عبدالملکی را به تو بنمود، ……دست بر قبضه مقراض زن، ای کهنه وبزن بر کمر ریش درازت، که حماقت رود از کله بی مغز تو بیرون، که بدانی وبفهمی وبسنجی، که رعیت به چسان می گذرانند، همه جامه درانند، به فریاد وفغانند، همه مویه کُنان اند، همه موی کَنان اند، زکردارتو و…..که به هر شهر نمیرند، نه دربند فقیرند، پی اخذ دلیرند، چه کاری بنمایند که خشنود نمایند چه مُنعم، چه گدا را.

 

ای مردکه احمق بی عقل، زتهران تو برون آمدی، زبهر چه کاری، ملخ ثانی مردم شدی، از سرحد “سیلاخور”و”سروند” به دنباله “الوند” به “کزاز” وبه “خونسار”، دگر ” میزدج”و”لار”و”کیار”، آن چه چراگاه تو دیدی، چه چراندی وچریدی، سخن از کَس نخریدی، زجو وکاه چه دیدی، به سوی خویش کشیدی، تا به کی چند کنی چند دهی پرورش ظلم وجفا را.

ای عجب جمله اینان برت، کارگزاران درت، ……کج دهن وکج سخن واحمق و….همه اهرمن و جمله رعیت شکن وظالم وبی رحم، که از مال رعیت، همگی نقره اساس اند، کسی کو که به احوال ایشان بزند داد، از ایشان نه نیوشی، ندهی گوش بدیشان نکنی فکر که فردا چه کنی مخمصه روز جزا را….

کاش شمشیر تو برنده وخونریز، به بودی که چون خون ها به زمین ریخته، از تویِ الدنگ، که شمشیر تو خونی نتوانست بریزد، به لُر ولَک بستیزد،ارس از وی بگریزد، چه خبرداری زاحوال رعیت که چسان می گذرانند، به فریاد وفغانند، به سوی خانه همسایه تردد نتوانند، از آن روز که جهانی شده شبگرد، نمی میری از این درد، که گویند زن ومرد ، بمیری ونخواهیم بمانند تو شارا!”

سریر ایران

پست های مرتبط

چرا می گوییم از شیر آب خوردیم

چرا می گوییم از شیر آب خوردیم جمعیت تهران تا زمان «آقا…

۱۲ فروردین ۱۴۰۳

در جستجوی هلن ، از بروجن تا نیویورک(قسمت دهم)

در جستجوی هلن ، از بروجن تا نیویورک(قسمت دهم) تالیف : عباس…

۶ فروردین ۱۴۰۳

در جستجوی هلن ، از بروجن تا نیویورک(قسمت نهم)

در جستجوی هلن ، از بروجن تا نیویورک تالیف: عباس بحرینی بروجنی…

۲۰ اسفند ۱۴۰۲

دیدگاهتان را بنویسید