مقدمه
جمله زیبایی از ” گوته” هست که می گوید: باید پیوسته دگرگون شده، تجدید حیات کرده وجوان شویم، در غیر این صورت متعصب وسخت می شویم. به نظرم یکی از راه های دگرگون شدن مطالعه آثار وزندگی بزرگان علم وادب است. سالها قبل زندگی دکتر ابوالقاسم بختیار را خوانده بودم وبرایم جای تعجب وخوشحالی داشت که چگونه جوانی از بروجن همت کرده ودرآن سالها با آن امکانات ، به آمریکا رفته ودر بازگشت به میهن بنیانگذار خدمات شایانی به مردم خود بوده است ، ازآن تاریخ سالها گذشت تا اینکه دردی ماه سال 97 خبر رسید که دختر دکتر ابوالقاسم بختیار (دکتر لاله بختیار) در دانشکده پرستاری تهران جهت حضور در برنامه تجلیل از “بانو هلن” همسر دکتر ابوالقاسم بختیار در دانشکده پرستاری تهران ، حضور می یابد ورئیس اداره پرستاری وکارشناسان این اداره در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد هم جهت حضور در این همایش دعوت شده اند . از آنجا که دکتر بختیار زادگاهش بروجن واستان چهارمحال وبختیاری بود از ما خواسته شده بود تا کلیپی نیز برای این برنامه آماده کنیم.
حضور در این برنامه ودیدارم با خانم دکتر لاله بختیار مرا مجدداً برآن داشت تا تحقیق بیشتری در مورد زندگی دکتر بختیار وهمسرش “هلن” داشته باشم واین ضرورت احساس می شد تا اشاره ای هم به شهر بروجن وکوه های هلن واقع در استان چهارمحال وبختیاری که از سوی مردم آن منطقه وبه پاس زحمات خانم “هلن” به نام کوه هلن نامگذاری گردیده است اشاره ای داشته باشم .جمله زیبایی است که می گوید ” هزاران شمع را می توان با یک شمع روشن کرد، پس زندگی شمع کوتاه نخواهد بود، اگر خوشبختی را با دیگران هم به اشتراک گذارید. به نظرم انتشار زندگی نامه وزحمات بزرگان، ادیبان و.. نیز همچون روشن نمودن شمعی است که شاید روزی خوشبختی را برای کسی به هدیه آورد. جوانان وکودکان عزیز خصوصا با خواندن این کتاب شاید جرقه ای در ذهن شان ایجاد گردد تا آنها هم با تلاش وکوشش وتحمل رنج وسختی ها، راه افرادی همچون دکتر ابوالقاسم بختیار وسایر عالمان وادیبان را در پیش گرفته وسرمنشاء خدمات زیادی به این آب وخاک گردند. زندگی بزرگان وعالمان روایتی است صادقانه وآینه ای است تمام نما در برابر شما جوانان این مرز وبوم که در آن نگاه کرده واندوخته ای برای خود جویید. با خواندن این کتاب شاید در فکر جوانان، تلاش وکوشش وخدمت به مردم و مفید بودن برای جامعه جرقه زند وبه قول “جان کیهو،نویسنده وسخنران” گفتگوی درونی وافکارتان می تواند باعث شود ثروتمند ویا فقیرشوید. دوست داشتنی یا منفور باشید.شاد یا غمگین باشید. جذاب یا زشت شوید ویا قدرتمند یا ضعیف شوید. در این مجموعه اشاره ای کوتاه نیز به تاریخ شهر بروجن وتاریخچه پرستاری در ایران گردیده است .در پایان امیدوارم این نوشتار راه روشنی را در برابر جوانان عزیز این مرز وبوم قراردهد که خواستن توانستن است وبا اراده ای قوی و یاری از خداوند متعال، در رسیدن به اهدافشان موفق باشند. از شما مخاطب وخواننده عزیز درخواست دارم نظرات ارزشمند خودرا جهت اصلاح وارتقاء نسخ بعدی به ایمیل اینجانب ارسال فرمایید .(التماس دعا)
عباس بحرینی بروجنی
کارشناس پرستاری وکارشناس ارشد مدیریت بهداشت ودرمان
sarireiran@gmail.com
@abbas_bahreini_اینستاگرام
پایگاه خبری سریر ایران
صاحب امتیاز و مدیرمسئول :عباس بحرینی بروجنی
به ما بپیوندید
Sarireiran.ir
فصل اول
معرفی بروجن
الفبــــای زنــــدگی
الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
پ: پویاپی برای پیوستن به خروش حیات
ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها
این مطالعه یک پژوهش تاریخی است. در این مطالعه پس از صورت بندی مسئله، به منابع اطلاعاتی کتابخانهای و اینترنتی که شامل منابع دست اول مانند عکسها ، خاطرات، نامه های افراد و گزارش های سازمانها، بود مراجعه شد و از مصاحبه با افراد مطلع نیز استفاده شد. بنابراین در این پژوهش از سنت شفاهی که در واقع نوعی نقل روایت است، بدون اینکه منبع مشخصی برای آن وجود داشته باشد، استفاده گردیده است.
(رضا سلیمان نوری کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسانپژوه) در مقاله ای می نویسد: شاید شناختهشدهترین فرد بروجنی برای ما خراسانیها، آیتالله جهانگیرخان قشقایی، فیلسوف ِ نامی باشد اما بد نیست بدانید یکی از خودساختهترین پزشکان ایرانی نیز نه تنها زاده همین سرزمین است بلکه بهدلیل تعلقخاطر ویژه به خراسان پس از درگذشت در سرزمین ما به خاک سپرده شده است. او دکتر ابوالقاسم بختیار نام دارد که نخستین ایرانی اخذکننده مدرک دکترا از آمریکا محسوب میشود. مدرکی که در سن ٥٥ سالگی کسب شده تا وی نمونهای واقعی صرف فعل خواستن باشد.
دکتر ابوالقاسم بختیار درسال ۱۲۵۰ شمسى در بروجن به دنیا آمد. بروجن، معروف به «بام ایران» در استان چهارمحال و بختیاری واقع است.
هرچند بروجن در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده، و تصور غالب این است که ساکنین تمامی شهرهای این استان لر (در واقع «بختیاری») هستند، اما اهالی بروجن و شهرکرد (مرکز استان) فارسزبان هستند و گویش بختیاری تنها در برخی از شهرهای استان رایج است. بروجن شهر نخبهپروری است و اکثر نخبگان این شهر، خارج از(استان) و کشور زندگی میکنند.
موقعیت جغرافیایی وسوق الجیشی بروجن
کاروانیان از زمان های قدیم برای رسیدن به بازار داد وستد با بختیاری ها، در گندمان مسیر منازل پنج گانه را طی میکردند ومحل اطراق آنها در مجاورت آب وآبادی بود.
کاروانیان از قلعه لاو (منزل سوم) که حرکت میکردند وارد سخت ترین قسمت مسیر یعنی گذر از تنگه وگردنه قامیشلو می شدند. این تنگه در قدیم به “تنگ دزدان” معروف بود. کاروان پس از گذر از این تنگه وارد دشتی می شدند که با یک مَرغزار شروع می شد.نام این مرغزار”مَرغ اَروجن بود.(ارژن یا ارجن نام درختچه کوتاهی است که در کوه های زاگرس می روید). از میان این مرغزار چشمه وآبی روان بود که به آب مَرجن معروف بود. به مرور زمان قلعه هایی با برج های بلند دیده بانی ساخته شد بطوریکه کاروانیان از دور قلعه را نمی دیدند ولی برج ها پیدا بود. از زمانی که تمرکز داد و ستد در بروجن قرار گرفت ، تبدیل قریه بروجن به شهر بروجن شروع گردید. شهری که اقتصاد اصلی آن تجارت وپیشه وری و صنایع رایج آن زمان بود. تمرکز واسکان مشاغل باعث توسعه شهریت قریه بروجن گردید وتقریباً اکثر نیاز های اهالی محال گندمان، وخانه میرزا، وفلارد وعشایر قشقایی وگرم آباد و… را تامین میکرد. وجود مکتب و مدرسه موجب علاقه مندی بزرگان عشایر بختیاری و قشقایی برای خود ویا فرزندانشان جهت سکونت وکسب سواد وعلم در بروجن گردید. تنوع ساکنان حضوریافته مردمی از اقصی نقاط ایران ، ترکیب جمعیتی شهر را تشکیل داد. با دقت در نام خانوادگی تعدادی از بروجنی های اصیل نشان از تبار این گروه دارد.مثل(شیروانی، کردی، تبریزیان، بحرینی ،کشکولی و….) .
بُروجن یکی ازشهرهای استان چهارمحال وبختیاری،ایران است. بروجن دربخش مرکزی شهرستان بروجن واقع است. این شهردردشتی به وسعت حدود ۵۸۰ کیلومترمربع درشرقیترین نقطه استان قرارگرفتهاست. جمعیت این شهربراساس سرشماری سال ۱۳۹۵ برابربا ۵۷٬۷۰۱ نفربودهاست و دومین شهر پرجمعیت استان میباشد. بروجن باارتفاع ۲۱۹۷ مترازسطح دریا به بام ایران معروف است.
“اورجی”وجه تسمیه دیگری است که «جی» را یکی از محال اسپاهان، صفاهان و اصفهان به معنی صاحب مردان نیک و پاک نام بردهاند و «اور» به معنی سرزمین و شهر (که حداقل ۲۵۰۰سال قبل از میلاد) بر بسیاری از شهرها و روستاهای ایران اطلاق میشدهاست.
عدهای دیگر چنین اظهار نمودهاند که شهر اولیه در این محل به وسیله برج و باروهایی محصور بوده و به علت کثرت برجهای آن به نام بروجن یعنی دارنده برجهای فراوان نامیده شدهاست و بنا بر قول دیگری ساکنین بروجن قبل از پیدایش به صورت هفت خانواده در محله اوره که یکی از دهات لردگان بوده زندگی میکردند که در اثر ظلم و ستم خوانین از این مکان فرار نموده به مکان فعلی آمدند که این مکان به نام اوره جسته نامیده شد که به مرور زمان به اورجن و سپس به بروجن تغییر نام یافت.(که البته در این مورد سند موثقی یافت نشده ودر کتاب “بروجن نامی به بلندای تاریخ” خان
بنیانگذار فرهنگ بروجن را میتوان مرحوم شهابالسلطنه (غلامحسین خان حاجی ایلخانی پسر دوم امامقلی خان حاجی ایلخانی و رئیس ایل بختیاری) نامید. او در سال ۱۲۷۴ مدرسهای وسیع با مرکز کاردستی تأسیس کرد که قبل از آن حتی در اصفهان چنین مدرسهای نبود. در این مدرسه از استادان بهنامی چون شیخ محمدطاهر نطنزی (مدیر) و سید میرحسین مجدالاُدباء و میرزاعبدالرحیم خان شیرازی، میرزاسیف الله خان (معروف به تیمسار) و یک معلم زبان انگلیسی که بلژیکی بود، استفاده شده و کلیه دروس فارسی و انگلیسی و برخی فنون و مهارتها در این دارالفنون کوچک تدریس میشد. مخارج این مدرسه را شخص شهابالسلطنه پرداخت مینمود. پس از ۲۹ سال این دبستان منحل و بعدها امیرقلی اشراقی در منزل خود دبستانی به نام دبستان ملی تأسیس کرد و چندین سال این مدرسه دایر تا اینکه در سال ۱۳۰۹ به دستور وزیر فرهنگ وقت یک ساختمان سه کلاسه در بروجن ساخته شد. بعدها مردم این مدرسه را جمالالدین نام نهادند. این همتها و تلاش افرادی چون ملاذوالفقار باعث گردید بروجن به شهری با سطح علمی بالا و تربیت پزشکان و متخصصان عالیرتبه دست یابد و هماکنون نیز فارغالتحصیلان مدارس بروجن در خارج از استان و کشور به عنوان استادان طراز اول مشغول خدمت هستند. علاوه بر آن در زمینه شعر و هنر نیز سرآمد بوده و از شعرا و استادان بنامی برخوردار است. از بروجن همواره به عنوان یکی از سردترین شهرهای کشور در گزارشهای هواشناسی نام برده میشود.
پیدا شدن سنگ قبرهایی در شهر بروجن که در تاریخ 1011 هجری قمری بر روی آنها کلمه بروجن حک شده نشان می دهد که در این شهر از حدود 500 سال پیش سکونت و زندگی دائمی وجود داشته است.
همچنین در کتاب سفرنامه ناصر خسرو به صورت تلویحی از بروجن یاد شده است . ناصر خسرو ساکنین اولیه بروجن را ارجانیان از منطقه ای در ارجان یا ارغان که یکی از شهرهای فارس و در مجاورت خوزستان و نزدیکی بهبهان بوده است دانسته است که به این منطقه در حدود هفتصد سال پیش عزیمت کرده ودر این منطقه سکنی گزیده اند. که بعد ها ارجان به اروجان و سپس به اروجن و بالاخره به بروجن تغییر نام داده است.
شایان ذکر است که شرح حال بروجن در کتابی به عنوان( خلاصه الاعصار فی التاریخ البختیار ) تالیف ملک المورخین عبدالحسین لسان السلطنه در سال 1323 هجری قمری و همچنین در نقشه ای که توسط میرزا رضاخان مهندس الملک در سال 1329 هجری قمری از ولایات بختیاری تهیه کرده از بروجن به نام اورجان یاد کرده که موجود می باشد.
دقیقا نمی دانیم که نام بروجن از چه زمانی بر این شهر نهاده شده، اما از قدیمی ترین نسخه خطی که از بروجن یادشده، آگاهی داریم. درنسخه خطی شماره 16971 کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی کتاب “امالی” خواجه نصیرالدین طوسی که به خط زیبای نستعلیق نوشته شده، در پایان صفحه آمده است: (عبدالملک حسینی بروجنی)، وتاریخ کتابت 1044 ه.ق. یعنی روزگار صفویه ، حدود 384 سال پیش.
شرحی از بروجن به روایت وحید دستگردی (1334ه .ق)
وحید دستگردی شاعر و مبارز عصر مشروطه که در جریان مهاجرت اعضاء کمیته دفاع ملی(پس از آغاز جنگ جهانی اول) به چهارمحال و بختیاری سفر کرده ؛روز جمعه ۲۵جمادی الثانی ۱۳۳۴ ه .ق از بروجن دیدن کرده و می گوید:
برای دیدن بروجن که در یک فرسنگی پرادنبه واقع است ؛ صبحگاه حرکت کردم ؛ بروجن قصبه آباد و دارای دکاکین و بازار و مردم هوشیار است ؛ وارد شدم در مدرسه بروجن ؛ منزل شیخ علی ناظم نطنزی ؛ که الحق مدرسه را به خوبی اداره کرده ؛ اطفال مدرسه مشغول مشق نظامی شده و خوب از عهده بر آمدند؛ در عربی و فارسی هم امتحاناتی به عمل آمد ؛ خطابه مفصلی راجع به علم و هنر انشاء کردم.